3
سلام عزیزای من منو بخاطر دیر اومدنم میبخشید؟ بذارید براتون بگم چی شده از بعده رماه مضون که بابا گلی رفت تهران و تو اثاث کشی عموش کمک کرد یکم پهلوی چپش درد میکرد هرچقد من اصرار کردم بریم دکتر قبول نمیکرد میگف فعلا دردش قابل تحمله بیشتر شد میرم دکتر دیگه روز 2شنبه 20مرداد که باباگلی از دانشگاه اومد رفت مطب دکتر وقت گرفت بعدازظهر باهم رفتیم دکتر دل تو دلم نبود امب همش میخندیدم که باباگلی اروم باشه تو اتاق انتظار یکم از اتفاقات چند روز گفتیم و صدامون کردن رفتیم اتاق دکتر به بابایی گفت کار سنگین نکن استراحت مطلق کن یه سونو گرافی هم بر...